دلم میخادزلیخا باشم.یادیوانه.
دیوانه نمی گوید دوستت دارم
دیوانه می رود تمام دوست داشتن را
به هر جان کندنی
جمع می کند از هر دری
می زند زیر بغل
می ریزد پای کسی که
قرار نیست بفهمد دوستش دارد...
زلیخا عاشق شد.اونقدرعاشقی کرد.تاعشق رو فهمید.توعاشقی بازعاشق شد!
بازعاشق .وبازعشق
اخرهم توعاشقی گم شد.زلیخا گم گشته!
دوس دارم زلیخاباشم.یاعاشق بشم.یا دیوانه
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |